ღ بادکنک صورتیღ ‍

داستان / شعر / حرف های خودم

ღ بادکنک صورتیღ ‍

داستان / شعر / حرف های خودم

محرم

سلام

ایام محرم رو به همگی تسلیت می گم.این روزا همه میرن هیئت و دسته و عزاداری. امروزم منم همراه مامانیم رفتم عزاداری. بعدشم اومدیم خونه. دیشب هم برای عزاداری میخواستیم با مامانی و باباییم بریم دانشگاه صنعتی شریف. ولی ترافیک بود. اونم شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدید!!! مراسمم که ساعت ده تموم میشد ما هم بی خیال شدیم و برگشتیم. تازه همسایه طبقه بالاییمون غذا درست کرده بود که نذری بده. به ماهم گفته بود که بریم مراسمشون.آخه اونا که طبقه چهارن و ما سه؛ از بقیه همسایه ها یکم با هم صمیمی تریم. ولی دیگه نرفتیم. نه تونستیم بریم مراسم دانشگاه؛ نه تونستیم بریم مراسم طبقه بالایی.

چند روز پیش که از مدرسه اومده بودم یه لحظه رفتم تو پارکینگ و رفتم جلو داشتم زمین رو نگاه میکردم که یه دفعه چشمم به یه کفشدوزک افتاد. گرفتمش و آوردمش بالا تو خونه. گذاشتمش توی یه جعبه کوچولو و براش یه قطره آب گذاشتم و یه برگ سبزی. ولی خیلی خیلی خیلی بی حاله. همش خوابه!

حالا سه تا حیوان دارم. فنچ و طوطی و کفشدوزک!

 

نظرات 5 + ارسال نظر
محدثه جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:17 ب.ظ http://badkonaksorati.blogsky.com/

نظر نمی ذارید؟؟؟

روز های زندگی من جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ب.ظ http://tinapink.blogfa.com


من گذاشتم منم تسلیت میگم راستی اپم

اومدم.

رضوان جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.man-va-khateratam.blogfa.com

سلام بادکنک به منم یه سر بزن
اگه موافقی منو بلنک و بگو با چه اسمی لینکت کنم

سلام
الان میسرم

mohammad شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:43 ب.ظ http://www.pirashahr.kr.tc

سلام وبلاگ قشنگی دارید اگه میشه یا هم تبادل لینک کنیم
با تشکر

حامد سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.hamed-7059-blofa.com

قشنگ بود. تونسی یه سری هم به ما فقیر فقرا بزنید

ممنون
ولی هر چی رو اسم وبلاگتون کلیک میکنم نمیاره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد