باز آمد بوی ماه مدرسه *** بوی بازی های راه مدرسه
بوی ماه مهر ماه مهربان *** بوی خورشید پگاه مدرسه
از میان کوچه های خستگی *** می گریزم در پناه مدرسه
باز می بینم ز شوق بچه ها *** اشتیاقی در نگاه مدرسه
زنگ تفریح و هیاهوی نشاط *** خنده های قاه قاه مدرسه
باز بوی باغ را خواهم شنید *** از سرود صبحگاه مدرسه
روز اول لاله ای خواهم کشید *** سرخ بر تخته سیاه مدرسه
مردی از دست روزگار سخت می نالید. پیش
استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست.استاد لیوان اب نمکی را به خورد او
داد و از مزه اش پرسید؟
آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و
گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی
گفت همان مقدار اب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟
مرد گفت: ...خوب است و می توان تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان سختی های
زندگی است. شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود. سختی و رنج دنیا همیشه ثابت
است و این ظرفیت ماست که مزه انرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار
بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است.
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما
وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند
میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها
گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از
دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند اما
پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که
دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد.
آنها براى این که فاصله را جبران کنند
مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است
و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سلام بچه ها
پریشب،
ساعت 2 از مسافرت برگشتیم. همه چیز به ظاهر خوب می اومد تا وقتی که پدر و مادرم
اومدن بالا سر قفس طوطی ها.
احساس کردم که مامانم به بابام می گه که یه چیزی رو
ازم مخفی کنه.
بعدش کنجکاو شدم ببینم چی شده و اومدم بالا سر قفس طوطی هام
و دیدم
که از همون چیزی که میترسیدم سرم اومده...............................طوطی ماده
که ضعیف شده بود مرده بود.
قبل
از سفر همه چیز خوب پیش می رفت. طوطی ماده هه داشت کم کم قوی می شد اما با سفر رفتن
ما همه چیز خراب شد.