ღ بادکنک صورتیღ ‍

داستان / شعر / حرف های خودم

ღ بادکنک صورتیღ ‍

داستان / شعر / حرف های خودم

رابطه من و بابایی!

سلام.حالتون خوبه.من که...

چون داره  امتحانات میان نوبتمون شروع میشه.از شنبه پشت سرهم تا شنبه بعد نه بعدیش .دیشب  به  جای  درس  خوندن  داشتم  با باباومامانیم فیلم تسویه حساب رو نگاه می کردم. آخر فیلم هم نمی دونم چراحس فوران احساسات عشقولانه نسبت به مامان وبابام پیدا کرده بودم!امروزم‌حس دیشب رو داشتم. همین که وارد اتاق مامان‌وبابام  میشدم  ابراز احساسات  میکردم.

شنیدید میگن که دخترا بابایی هستن.منم جزو همون دسته‌هستم.چون کلا به سمت باباییم کشیده میشم.فکر کنم‌چون بابام ظهرمیادخونه‌و من از صبح تا ظهر نمی بینمش‌این جوریه.تازه ازبچگی‌ تا حالا هرچی‌تو مغازه میدیدم و میگفتم بخر برام میخرید .اما مامانیم‌نه.کلا تو مدرسه  هم‌به‌بچه‌هامیگفتم‌یگفتن آره.ماهم  هر چی‌به بابامون میگیم ،برامون  میخره.اما مامانا نه!!!       تازه بابای من یه فرق‌خیلی‌خاص‌ازنظرخودم‌بابقیه‌باباهاداره.توخونه‌خیلیییییییییی‌شوخ طبعه‌ وکلی‌مسخره‌بازی درمیاره.خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی‌هم مهربونه. وقتی ازدستم عصبانی میشه اصلا رفتار زننده ای باهام نداره.کلا از نظر من یه بابای نمونه تو  دنیاس.

به نظر من بیشتر دخملا چون ماماناشون ازصبح پیششون هستن بیشتر بابایین.

راستی یه چیز نگفتم:

بابایی مامانی عاشقتونم!

پی نوشت:

منظور از این پست این نبود که من بابام رو بیشتر دوست دارم.


نظرات 7 + ارسال نظر
مهشید جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://mahshidkhatere.blogfa.com

سلام محدثه جوووووووووووووووووووونم
فهمیدم مشکلت چیه
من لینکت کردم
اما چون توی پیسوندها نمیشه بیشتر از ۳۰ تا وارد کرد
من توی دوستان لینکت کردم
بعدش هم میگن تبادل لینک
کاردستی هم خیلی قشنگه
مامان منم همین طوریه کلا مامان ها یکم خسیسن
بای

مامانا خسیس نیستن ولی باباها راحت تر به حرفمون گوش میدن.

مهشید جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ http://mahshidkhatere.blogfa.com

سلام عزیزم
منو دوستم یک وبلاگ زدیم
اگر لینکمون کنی ممنون میشیم
وقتی که لینک کردی خبر بدید تا ما هم شما رو لینک کنیم
این هم ادرسش http://ourfriendsdream.blogfa.com

لینک کردم

نگینی با دامنی حریر جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.patty.blogsky.com

سلام محدثه ی عزیزم. خوبی گلم؟
ای جان....
اما برعکس تو من مامانی هستم چون بابام رو به علت شغلش خیلی کم میبینم
خوشحالم که شادی... و امیدوارم همیشه شاد بمونی...
دوستت دارم دوست خوبم.
مواظب خودت باش

ممنون

روز های زندگی من جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ب.ظ http://tinapink.blogfa.com

من تازه از مسافرت برگشتم . من بابایی نیستم

مسافرت خوش گذشت؟
من منظورم این نبود که بابام رو بیشتر دوست دارم
من هم مامانم رو هم بابام را دوست دارم
همین

سپیده سکوت سرد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ http://sepideh-mahnaz.blogfa.com

سلام دوست نازم[لبخند]
من آپم
ممنون میشم بهم سر بزنی و نظرت رو در ارتباط با مصاحبه من و مهشاد بگی
مرسی گلم
دیر نکنیا!!!!!!!![نیشخند][بوسه] به قول این برنامه ها منتظر حضور گرمتم![چشمک] [نیشخند][بوسه]

الان میــــــــــــــــــــــــام.

بابا دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ق.ظ

بابا فدات بشه
چه دختر مهربونی دارم من

فاطمه چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ب.ظ

قلب تو از شیشه

مهربان و خوبی

نازک و نارنجی

دختر محبوبی

***

مادرم می گوید

من کمی می خندم

با خجالت در را

پشت سر می بندم

***

می شوم با قلبم

در اتاقم تنها

باز مثل هر روز

می روم در رویا

***

قلب من یک تُنگ است

در میانش ماهی

کوچک اما بی ته

مثل دریا آبی

***

غم که می آید باز

قلب من می لرزد

ماهی کوچک هم

یک کمی می ترسد

از وبلاگ http://akharinzartosht.persianblog.ir/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد